جدول جو
جدول جو

معنی شاخ شاخ کردن - جستجوی لغت در جدول جو

شاخ شاخ کردن(خُ شُ دَ)
تشعیب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ مَتِ تَ تَ)
به شاخه ها منقسم کردن
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ کَ دَ)
انشعاب. تشعب. منقسم بشاخه های مختلف، قسمت قسمت، منشعب شدن. تشعب. (از نوادر لغات و تعبیرات معارف بهأولد چ فروزانفر) : ’ما همه نماز سپس تو می گزاردیمی مردمان میخواهندی تا شاخ شاخ شوندی. ’ (معارف بهأولد چ فروزانفر ص 279)
لغت نامه دهخدا